روزگار کثیفه و
من هنوز فراموشت نکردم
خونم مثل روزگار
به خودم شک دارم و یادم میره
که چقدر چندش آورم
توی رفتار من التماسه
توی مشتم پر خون
توی خونه منم و
یه مشت کثافت توی مشتم
که بهش شک دارم
و روزگار چندش آور
که یادم میره
که تو این منم فراشت شدم
یا منم فراموشت نکردم
توی روزگار خونی
روزگار پر کثافت
التماس چندش آور...